...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

چشماش آسمون. دستاش گندمزار

وای وای وای... امروز و دیروز یه خانمی اومده بود که من میخواستم هرجوری هست نگهش دارم و ساعت هاااا نگاهش کنم 

پاک پاک زیبا زیبا و قدیمی 

کاش می شد ازش عکس گرفت 

قشنگ ترین پیرزن دنیا... خوش قلب ترین 

دست هاش گندم زار بود... چشماش آسمون 

فوق آرامش...

لباساشم غیر عادی بود

کلا انگار از یه جای خوب توی قدییییم ها اومده 

از دور دور ها 

از توی قصه ها اومده 

صداش ... چشاش‌....

حقیقتا قلبم براش رفت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan