...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

عصبانی نیستم

بیدار شو ... خودتو به کیا و چیا سپردی؟

به همه چیزایی که بعد از موعدی جایی نباید میداشتن توی زندگیت؟ 

بحث خوبی بدی نیست اصلا 



+ عشق حرف مطلقه ... راهو روشن می کنه 

ولی نه هر راهی ...

نمیشه هر راهی رو رفت 

نمیشه به هر نوری سرسپرد و رفت ...

نمیشه 


+ از این جهان چو پرگشوده ام ...

خدایا عاشقان را به تو سپرده ام .....


+ دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای میخواند 

رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد 

و هردانه برفی به اشکی نریخته می ماند 


+ وقتی کسی دوستت داره و کسی رو دوست داری ... زمین زیرپات محکم تره (اما به شرطی که واقعی باشه)

بزار نباشه ... چه باک؟؟؟ پرواز می کنم 


+ وقتی بچه تر از این بودم ... موقع این حرف ها با هزار امید و آرزو می نشستم تا خبری ازش برسه .... که برگرده 

ولی الان دیگه اون بچه نیستم 

می دونم کسی برنمی گرده 

اگرم برگرده دیر برمی گرده 

و اون روز دیگه معلوم نیست چه جایگاهی داشته باشه 

و اون روز رو نمیشه منتظر بود 


+ غول مرحله اولو که رد کنی... مراحل بعدی راحت تره 


+ خیلی سخته پذیرش روزهایی که سرمایه روحتو خودخواسته خرج کسی کردی . وقتی میخوای بندو پاره کنی ، نمی دونی خودتو بزنی زمین... اونو بزنی زمین ... زمونه رو بزنی... خدا رو بزنی... کی زمین بخوره که بشه تحمل کرد دردش رو ...که اون حس سنگینی خاطرات و سنگینی شکست و اشتباه و احساس و... 


+ شعر از همیشه مهربان تر است 

هیچ کس به شعر شک نمی کند 

با امید شعر زندگی نکن

شعر می کشد ولی کمک نمی کند 

(حامد ابراهیم پور)


+ من و شعر باهم قراری دیرینه داریم که چندوقت یه بار دست خداحافظی هم رو بفشاریم تا اون دوباره با شدت غافلگیرم کنه ... 

اینجوریه که هیچ وقت نمیشه تضمین داد به بودنش

هست و نیست 

و نمیشه هم پیش بینیش کرد که کجاها قراره بره و چیا قراره بگه 

و واقعا دیگه برمی گرده؟ 


+ آب راکد می میره ...

+ باید رفت و مثل آدم هم رفت 

نه الکی


+ و طبیعتا همیشه از هرکسی به تناسب مهم بودنش ، یادگارهایی رو حمل می کنیم

مثلا وقتی فلان حرفو می شنویم یادش میفتیم یا وقتی فلان چیزو می بینیم 

و خیلی چیزای دیگه 

و راستش ما آدما همچین هم موجودات خاصی نیستیم و از بالا که نگاه کنی همه چیز خیلی طبیعی به نظر میاد! پدیده گذشتن و رفتن پیوسته . هرچی بگیری یه چیزی از دست میدی و یا اینکه در طول زمان نمیشه همه چیزو باهم داشت ولی حتما در کنار از دست رفته ها .. دستاوردهایی هم هست 


+ ما آدم ها در هر صورت روی هم تاثیر میزاریم... چه بخوایم چه نخوایم 

بخش بزرگی از زندگیمون هم تجربه هامون می سازن


+ شاید باور خودمم نشه ولی از شخص خاصی عصبانی نیستم. از شرایط عصبانیم. از شرایط فعلی زندگی خودم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan