آخرین باری که فیلم ایرانی خوب دیدم ، دو سال پیش همین روزها بود : در دنیای تو ساعت چند است؟ با اون وارش(بارون شمالی) هاش ...
و امشب بعد مدت ها : رگ خواب !!
× نمی دونم بگم تاسف باره یا نه ... شایدم فقط یه مساله طبیعیه اما یه مساله مشابه توی طبقات مختلف جامعه ، چه قدر شکل های مختلف و پیامدهای مختلفی پیدا می کنه!!!! در حالی که احساسات یکی هستن اما امکانات و شرایط و فرصت ها و نوع و شدت تهدیدها و عاقبت ها ؟؟
اگر بگی تاسف باره ، شبیه اینه که باید فاتحه رو خوند
+ رگ خواب ، مرسی که با وجود مساله جدی که داشتی ، خیلی رنگی و هنری بودی و حرف اصلیتو روی مرز باریکی فدا نمی کردی
+ آخرش می گفت : دیگه نمیخوام قرص بخورم ، نمیخوام بخوابم . میخوام بیدار باشم و تلخ ترین حقیقت ها رو هم ببینم (حدود)
× بعد از یه امتحان سخخت چسبید😊 از دیروز تا حالا دستم داشت در می رفت اینقدر خلاصه نویسی کردم
× ای کسانی که ایمان آوردید ، زکات هاتونو بدهید (زکات داشته هاتون) و پیاده شید . بسه دیگه چه قد میخوابید . جیب هاتونم نگردید فایده نداره .
اون وقت دنیا جای بهتری میشه
و باران ها می بارند از کهکشان ها ... بر قلب و جان ها
+ و هرکسی هم مساله خاص خودشو داره با وجود شباهت ها
با فیلم های خوب آدم جوگیر نمیشه و خراب کاری نمی کنه توی زندگیش
به فکر فرو میره تا پیام اصلی رو بگیره
+ جالب که ویژگی مشترک دو تا فیلم ، لیلا حاتمی بود😁 و دو تا شخصیت متضاد که بازی کرده بود .
× تیتر : اون آهنگه که اشکان میخوند . ییهویی یادم اوفتاد
- تاریخ : جمعه ۲۹ دی ۹۶
- ساعت : ۰۰ : ۱۳
- |
- نظرات [ ۰ ]