هنوز هم کاغذ بهترین رفیقه برای وقتی که با چیزی توی ذهنت گلاویزی
البته مثل قبل نمیشه باهاش سر کرد ولی حداقل میشه باهاش به یه جمع بندی رسید
خیلی خوبه که آخر سالی بعد از یک سال بالاخره سعی کردم بندهایی که باهاش هنوز درگیر بودم از خودم وا کنم
همون ها که به حس ناتوانیم دامن می زدن
بعد این همه تلفات و خسارت و تیره شدن پای چشامون ... خیلی حیفه که بدون هیچ تغییری به زندگی ادامه بدیم
جوری باشه که حداقل اشتباهات گذشته رو تکرار نکنیم یا دور باطل نزنیم
خیلی خوشحالم که هر چه قدر این سن لامصب همیشه دردسرساز بالاتر میره بهتر می تونم مسائل رو از بیرون و اشخاص جدا کنم و به خودم واگذار کنم
+ ما گمشده های زیادی داریم از بدو تولد ... و دنبال همه شون دونه دونه می دویم ...
و همشون مهمن
و همشون نخی می دن به خودمون
+ کلید کمدی که قفل کرده بودم تا از دفتر های خصوصیم محافظت کنه رو نورا خانم به فنا داد و گم شده :/
مسئولین رسیدگی کنن :))
- تاریخ : دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
- ساعت : ۰۰ : ۵۱
- |
- نظرات [ ۱ ]