...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

ای بر دلم نشسته

ای بر دلم نشسته! 

به دلم نشست حرفاش 

مثل یه مرهم 

خواهر قشنگم


علاوه بر خوبی حرف هاش 

حس تعلق داشتن به گروه امن خانواده رو یه لحظه بهم داد 

حسی که باید چند وقت یه بار بهم یادآوری بشه تا حس کنم دارمش! 


یه وقتایی غیر عادی و ول بودن در کائنات اصلا جالب نیست 

درواقع هیچ وقت جالب نیست 

هر کسی خودشو به یه چیزی گره زده 


اما وقتی تصمیم می گیری خودتو از چیزهایی که تاریک و معذبت می کنن حلقه های دلبستگی ت رو جدا کنی ، اون وقت تویی و تو و یه جهانی که خیلی بزرگ به نظر میاد و تو توش گم و گور شدی 


... ! 


من سعی می کنم 

سعی می کنم 

سعی می کنم ...


Nojan Jaan
۰۲ مرداد ۹۷ , ۰۰:۲۸
راستش حرفای امروزم خیلی از ته دلم بود. خیلی دلی بود. خودم وسطاش تعجب کردم و باخودم فکر کردم احتمالا کائنات (! ) قرار بوده این حرفا رو بهت برسونه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan