مدتی ست که از عقب گرد و موندن توی خاطرات و رفتن مسیرهای تکراری، احساس خفگی و تهوع بهم دست میده و سرم سبک میشه
با تمام قوا ... انرژی هاتو جمع کن و پیش به سوی جلو
واقعا مدتی ست که کم طاقت شده ایم و این خوبه
چون یه جور مکانیزمه برای زنده نگه داشتن من و شمعم و گیاه درونم
همین اندک چیزهای باقی مانده که همه چیز ان
توی صورتم نگاه کن و بخند
بگو سیب هویج زردآلو انار بگو هر چی ... هرچی
توی آیینه نگاه کنم بخندم بی خودی بی خودی بی خودی
بیخیال قلب مجروح
احمق نیستم ولی به خودم احتیاج دارم
- تاریخ : سه شنبه ۳ مهر ۹۷
- ساعت : ۲۲ : ۴۹
- |
- نظرات [ ۰ ]