شاید مسخره یا کلیشه ای به نظر بیاد
اما
یکی از راز های زیبایی به نهفتنه!
+ نه همیشه
اما خب بالاخره
+ چه بی خود حالم گرفته ست
خیلی خسته ام شاید
+ از آسمان بودن بسیار غمگینم
+ وقتی یه فنچ بودم، عاشق بهلول بودم
مدتیست گاهی بین حال و روز خودم و بهلول تشابهاتی میابم
+ نصف شبا که خوابم نمی برد، کتاب داستانشو می خوندم
اون موقع هنوز شهر خودمون بودیم
+ حتی اگه این کتابو کسی نخواد ورق ورق بزنه ... مهم نیست
+ کتاب!
+ به قول شاعر ... بخوابیم ! تا کارها درست شود!
: ))))
+ فقط خودم می دونم این حرفا جواب چه چیزا یا چه کسایی در دیروز و امروز است
+ و قطعا برای خودم
+ پس نوشته شد
- تاریخ : دوشنبه ۱۴ آبان ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۴۳
- |
- نظرات [ ۰ ]