...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

بخشی از یک داستان

بخشی از داستان کلیک کلک - کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد - آنا گاوالدا

 

- همه چیز خوب پیش می رفت اما باید اعتراف کنم اولش خیلی باورم نمی شد اما اشتباه می کردم. می دانید اگر دخترها بخواهند چیزی خوب پیش برود خوب پیش می رود. به همین سادگی.

حالا که فکر می کنم می بینم آمدن میریام برای فانی خوب بود. چون فانی برخلاف میریام، رمانتیک و باوفاست و البته حساس. همیشه ی خدا عاشق مردهای دست نیافتنی ای می شود که فرسنگ ها دورتر از اینجا زندگی می کنند. از پانزده سالگی هر روز صبح چشم انتظار پستچی بود و با هر زنگ تلفنی از جا می پرید. 

این که نشد زندگی ...

 

× یعنی با پاراگراف دومش اینقدر خندیدم! عوض اشک هایی که با داستان قبلی ریختم در اومد!! خیلی قشنگ گفت. کلا این داستانش یه روایت فانی داره.

 

× خیلی چسبید این کتابش که دارم می خونم. فکر کنم دارم عاشق آنا گاوالدا میشم. یه وقتایی شوخ طبع و یه وقتایی می تونه اشکتو دربیاره و خیلی خوب بیهودگی های زندگی و احساسات گذرای آدما رو نشون می ده

 

× خودمم باورم نمیشه که حدودا سه سال یا بیشتره که نمی تونم کتابی که اثر نویسنده مرد باشه بخونم!! خیلی برام عجیبه. حتی کتاب جدید یاستین گوردرو هر کار می کنم نمی تونم بخونمش

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan