...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

کجاست کماندار ؟

باید بی رحم باشی به هرکسی که تونست راحت کنارت بزاره

با یه استدلال با یه حس! 

روی پای خودت باش و فراموش کن و فریاد بزن که فراموشت کنن

 

× وایولت اورگاردن تموم شد. چه قدر گریه کردم. ولی یه جایی توی گریه های وایولت ته دلم خالی شد. این که وایولت مطمئنه یه سرگردی هست توی سرزمین پری ها و از روحش محافظت میشه و به یاد و مراقب وایولت می مونه. نیست ولی وایولت می تونه حضور قوی و همراهش رو احساس کنه. 

یه لحظه از این که همه کس و همه چیز توی ذهنم فرو ریخته اذیت شدم. از اینکه چه قدر یه چیزایی برام بی معنی شده اذیت شدم. از اینکه نمی تونم به خودم اجازه یادآوری بدم اذیت شدم. 

از "هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه ... " اذیت شدم

ولی مهم نیست چون خودمو از دست ندادم. چون هستم و هنوز رویا دارم. 

 

× زندگی کمان است ، زه آن رویا ، کجاست کماندار؟
....
تیردان خفته است، تیرها پراکنده شده اند.
شست کماندار کی روی زه جای خواهد گرفت؟

ص۱۲۱ سفر درونی- رومن رولان

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan