...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

مرگ اختیاری

ما از مردن می ترسیم
مردن در دل یک نفر
مردن در یک کار
مردن در یک مکان
مردن در یک خاطره
رفتن و نبودن مثل مرگی اختیاری سخت است

× نوشته ای از هفته های پیش

another language

When your heart is heavy 
 ...Talk with another language

حوصله کن

دست بردار . . .

نمی دونی واسه زخمای کهنه 

یه وقتایی چه قدر سرپوش خوبه


× چرا آدم وقتی توی حماقتشه نمی فهمه چه قدر احمقه ؟


× نتیجه چی هستیم؟ باز خوبه که آدمیزاد موجود عجیبیه. شاید شبیه یه سوسک سرسخت که به این راحتیا نمی میره!

البته شایدم شبیه زنبور یا یه لیسه ! یا هر جونور دیگه ای که سخت می میره با اینکه بهش نمیاد


× فقط خودم می تونه زخمامو التیام ببخشه. اینکه همه زندگی من حماقت هام نبوده ...! 


× جالب تریش می دونید کجاست؟ اینکه ما اینقدر میخوایم خارجی و روشنفکر باشیم ولی بعضی تجربه ها برامون خیلی گنده س. نباید باشه عاقا نباید باشه. مگه چند سال زنده ایم!


× به اندازه کافی تاوان دادم بازم لازم باشه می دم ولی نمی بازم


× عوضش الان از هر چی کلمه بازی سیرم و هیچ معما یا معنایی در پسش نمی بینم! فقط یه بازی می بینم! که شاید روزهای کمی معنا هم داشته


× ای کشتی جان حوصله کن می رسد آن روز 

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم :   )

صلح بهترین صورته

زمستون می ره پشتش بهاره ! 


× با صدای نیکیتا 

× یه بازخورد خوب از دیشب : یه چیزی توی وجودت هست که می خواد همه چیزو درست کنه

× صلح بهترین صورته

× باید بخشید چرا که اگر نبخشیم ... ! 

× مرسی مرسی گاد 

و خدا بزرگ تر از همه ماست رفیق

آدم ها موجودات مسخره و عجیبین! 

+ آیا می دانستید تحت هر شرایطی من اینجا می مونم؟ 
اینجا جزیره منه و هیچ چیزی اون قدر مهم نیست که بخوام خونه مو ترک کنم 

+ اینجا برای خودم می نویسم

+ فکرای خوب دارم

+ ضعف و اشک و آه هم دارم اما هیچ وقت مثل این روزهام قوی نبودم 
تموم این یک سال گذشته، خیلی زیرزمینی تلاش کردم قوی بشم 
و حالا؟ 
بزرگ شدم چون خشمی ندارم و دنبال خون و خون ریزی هم نیستم. کسی رو هم نمیخوام تحقیر یا بی ارزش کنم. من اشتباهات خودم را می پذیرم

+ وقتی شدیدا متوجه میشی بیشتر مامانشی تا عشق یا حتی دوست و رفیق!!! پس موفق باشی پسرم واقعا امیدوارم به خواسته هات برسی

+ یه روزی یکی رو پیدا می کنم یا منو پیدا می کنه که برای همیشه بمونه 
یکی که پای موندن و پای راه رفتن و پای دویدن و حتی بال برای پرواز کردن داشته باشه
هنوز راه هست و به غم خوردن نمی ارزد

+ پای خودم هستم و تمام زندگی و تجربه هامو بغل می کنم. چه تلخ چه شیرین. در نهایت هیچ چیزی تلخ و گزنده نمی مونه

+ توی این دنیایی که ما زندگی می کنیم، ضربه های مهلک هم کوچیکه! چه برسه اینا

+ یادتونه می گفتم یه مشکلی دارم که فکرها و ایده ها و حس های قشنگم میان از دلم بالا و میخورن به یه طاقی و نابود میشن؟ 
اون مشکلم تا حد زیادی رفع شده جدیدا ... کلیدش دست خودم بود

+ وقتی با یه آدم بی تکلیف می مونی یعنی خودت بلاتکلیفی! اینو از دکتر شیری شنیدم چند ماه پیش و همین جمله منو به کلیدم رسوند

+ و من به شدت آماده م برای جاخالی دادن به همه حرف ها و کلمات و نشانه هایی که بذر میشن میرن توی ذهنت تا پابندت کنن!! 

+ نوشتم : من قوی تر از دردهام هستم و خدا بزرگتر از همه ی ماست رفیق! 
اشاره به اون بیت معروف ابراهیم پور 

+ پیام آخر : واقعی باشید! طوری نمیشه

Im heavy

کاش آدم اشک نداشت ، احساس نداشت

کاش ...


× می بارید و پای خودش برای خودش شل می شد و می رفت

و به خودش می گفت : سنگینی ... سنگینی برای کشیدن ... سنگینی ...


× بخواب ... فردا صبح میشه 

نداره ارزش غم خوردن این زندگی

برای نیکی عزیزم

معمولا شخصیت های محبوبم آدم های خیلی معروفی نبودن! 
مثلا نیکیتا! اون بهترین زنی است که دوستش دارم 
از استیج شناختمش و هنوزم شدیدا پیگیرشم و هنوزم خییییلی دوستش دارم
اصلا حرف که می زنه من عشق می کنم 
جدیدا که ربل رو هم به دنیا آورده دیگه علاقه مو دوبل کرده :)
الان یه مصاحبه جدید ازش دیدم

× شاید داره مثلا زندگی نزیسته من رو زندگی می کنه

بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این

کاش واقعا از چیزی بودن و شدن دست برداریم! 


+ یه چیزی که راجع به خودم فهمیدم اینه که مرگ یه بار شیون یه بار کلا برای من کاربرد نداره. من معمولا عادت دارم هزار بار بمیرم

دوست داشتنی ها

چند روز پیش کلافه بودم و داشتم سقفو می کاویدم که چرا من نمی تونم هیچ وقت یه اسم خوب پیدا کنم. شیشصد ساله دنبال یه اسمم که یه پیج بزنم که بهم انگیزه بده برای کارایی که دوستشون دارم

اما بالاخره پیداش کردم! دقیقا توی همون لحظه ها. البته یه اسم نیست یه جمله س! اما بهترین چیزی بود که می تونست باشه

امروز عکس پروفایلشو ساختم و اولین پستشم گذاشتم. فعلا دوست دارم کپشنام انگلیسی باشه. تا بعد

دوست دارم این روزها یه جا عکاسی هم برم. خیلی دلتنگم براش. البته توی خیالاتم میرم وسط یه جنگل اما خب در واقعیت ...!! خصوصا با پنجاه میلی متر فقط باید رفت در دل یک جنگل درهم و برهم


+ همیشه برای انتخاب کردن اسم مستعار برای خودم مشکل داشتم. همیشه هم دنبال یه اسم بودم غیر اسم خودم که بهم بیاد. آخرشم هیچی پیدا نکردم. همون اسم خودم خوبه
اسم آدم وقتی دوست داشتنی می شه که آدم های دوست داشتنی زندگیت تو رو با اون اسم صدا بزنن. اون وقت می بینی هر چه قدرم تکراری باشه اسمت، ولی اونا یه جور دیگه میگن

+ خیلی سخته. ته ذهنم همش اینه که هیچ کاری رو نمی تونم مثل آدم و درست و کامل انجام و ادامه بدم. ته ذهنم همش شکسته. ته ذهنم همش از دست دادنه. حالم به هم می خوره از این

+ بی حسی هامم از همینه. ترس از دست دادن منو خفه می کنه آخرش. از ترس از دست دادن خودمو بی حس می کنم. 

+ حالا این وسط پیشنهاد کاری مرتبط با رشته و مصاحبه دانشگاه رو کجای دلم بزارم!!
واقعا ...

+ آه خدا ... 
منو به خودم برگردون
منو به خودم برگردون
منو با خودم نگهدار
منو با خودم نگهدار

نقش ها

یه احساس گم شدن غریبی دارم

تنها جایی که خودمم اون موقع س که می رم توی رنگ ها و طرح ها



× وای به حال بازیگری که خودش نقش خودشو باور کنه! 


× نقش ... نقش

؟


× مترسک گنده خندون شدم تو خونه. یه وقتا لپم درد می گیره از تظاهر 

ولی لازمه چ کنم 



× هیچی به هیچی 

شنبه وات؟ 

جواب اون خانومه وات؟ 


× مرداد ! 

به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan