...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

مرحله انکار

درکل آدم سوگواری نکنی هستم.

کمتر دیده شده که بتونم مراحل سوگواریمو کامل کنم.

مهم هم نیست چقدر زمان بگذره. سوگواری من یه مسیر بی انتهاست

نمیدونم خودم واقعا فکر میکنم انتها هم نداره

اما شاید منم در این زمینه کم کاری میکنم

.

.

از دلتنگی بچه نسبت به باباش، من هم نشستم همراش کلی گریه کردم

از اینکه تو خیلی وقته که رفتی 

و من هنوز در اعماق وجودم باورش نکردم

نیستی واقعا نیستی و چیزی وجود نداره

ولی چجوری به اون بچه هه بگم برای همیشه تموم شد ...

.

.

.

شایدم بارها گفتم و اون نمیخواد باورش کنه

پس به این احتمالا میگن مرحله انکار

[مَنِ دَرون]
۲۴ مهر ۰۴ , ۲۰:۳۷

 گاهی خستگی فراتر از حس است.

خستگی خواستن، خستگی درد و رنج کشیدن، خستگی شادی زیستن. همه اینها چیزی نیست جز فرو رفتن آهسته در تاریکی.

شکست ها چنان انباشته میشوند. که دیگر هیچ نیرویی، حتی خود هدف توان برداشتن این بار را ندارد.

خواسته فرد می‌شکند، و رویا میشود. و هیچ چیز دردناک تر از رویایی نیست که در عمق وجودت، هم قدرت لبخند دارد، هم تیر کشنده ای در گلو. وقتی بارها برای رسیدن تلاش میکنی، و هربار به صخره نامرئی برخورد میکنی. صدای خستگی استخوان هایت فریاد میزند:"کافی‌ست... بگذار دیگر تمام شود"

در آن دم حتی خواستن مرگ، شبیه رهایی می ماند. چون نایی برای ادامه دادن نیست. رویاها تورا میکشند، چون آنها تردید مطلق اند، هم زمان وریانگر هستی و قاتل امید. بارها جنگیده ای، اما زندگی هرگز با تو نجنگیده.

او همراه رویا هایت میجنگد. که کدام یک میتواند زودتر تورا از پای در آورد. و تو، در میانه این دو قبضه میمانی.

پاسخ :

:( چه مناسب بود این متن
ممنون ...

نوشته خودتون بود؟ 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan