...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

violet evergarden

شاید مثل اون دنباله دار تنها یه بار اتفاق بیفته 

دیگه هرگز عقب نمی شینیم

اون این شهامتو به من داد تا بتونم به جلو حرکت کنم

.

.

.

_وایولت داری می بینیش؟ 

+بله قبلا ستاره ای رو اینقدر به خودم نزدیک ندیده بودم

_اون که ستاره نیست یه دنباله داره دیگه هیچ وقت نمی تونی اونو ببینی. این فرصت فقط یه بار توی زندگی هرکسی اتفاق میفته

+بله دارم می بینم شگفت آوره. این جدایی غم انگیز نبود. در سرزمین پری ها تا ابد جایی که سرزمین جاودانگی هاست بدن های ما دوباره احیا میشه و روحمون تا ابد محافظت میشن‌

 

× میگم بخش مهمی از روح من به ژاپنی ها و انیمه ها تعلق داره! 

× با دوبله حرفه ای آواژه 

× فوق العاده س

× توی قسمت ۶ دو آدم شبیه که هنوز با بندهایی به گذشته شون گره خوردن ملاقات می کنن. درباره گذشته شون حرف می زنن و حس و انگیزه ای جدید برای هم به وجود میارن و بعد جدا میشن. این دیالوگ مربوط به اون قسمته.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan