...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

داستان هزارپا

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.

 یک لاک پشت حسود... او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت : 

ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

 هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟ 

متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.  سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود . 

#یوستین_گاردر


× و باز یاسی جونممم ♥️♥️🌷🌷

سال ها

تو

حق نداری

عاشقِ کسی بمانی

که سال هاست

رفته


تو

مالِ کسی نیستی

که نیست


تو

حق نداری

اسمِ دردهای مزمنت را

عشق بگذاری


تو

می‌توانی مدیونِ زخم‌هایت باشی

اما

محتاجِ آنکه زخمیَت کرده

نه!


دست بردار

از این افسانه‌های بی‌ سر و ته

که به نامِ عشق

فرصتِ عشق را

از تو می‌گیرد


آنکه

تو را

زخمیِ خود می‌خواهد

آدمِ تو نیست

آدم نیست

و

تو

سال هاست

حوای بی‌آدمی

حواست نیست...


#افشین_یداللهی

وطنش بودم اگر ...

محبوب من

از دوست داشتنم می ترسد

از داشتنم می ترسد

از نداشتنم هم می ترسد

با اینهمه اما

مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست

وطنش بودم اگر

به خاطر من می جنگید

و مادرش اگر

بخاطرم جان...

من اما

هیچکسش نیستم

من هیچکسش هستم 


#رویا_شاه_حسین_زاده


به دنبال خودت باش


دنبال کسى باش که دنبال تو باشد 

اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش


#اقبال_لاهورى


🎈🎈🎈🎈🍃🍃🍃


و در ادامه ...

هر لذتی که می پوشم ‌...

هر لذتی که می پوشم،

یا آستینش دراز است یا کوتاه،

یا گشاد به قد من!


هر غمی که می پوشم،

دقیق انگار برای من بافته شده،

هر کجا که باشم!


شیرکو_بیکس 

کسی که

آخرین چیزی که انسان محکم نگه میدارد ، اغلب دست کسی است که دوستش دارد.


#یوستین_گردر

 

+ یاسییی جونممم 

× سیود مسیج تکانی می کنیم


کدام منم

به عکس‌های خودم خیره‌ام ، کدام منم؟

زمانه خاطره‌های مرا کجا برده‌ست


#فاضل_نظری


+ به کسی فکر می کنم که وقتی تازه جوان بودم مقیاس وطن رو برام جا به جا کرد و چونان پیرزن وفاداری خو کردم به این مناطق گرم و خشک


+ خاطرات زیادی قبل از این هست 

اما تو به خاطراتی که بعد از این می سازی فکر کن
تسلیم بند های کشنده خاطرات نشو
رها باش 
سبک باش 
به قرار همه ی آدم های عاشق دنیا 

+ تو به غیر از رنج هات 
خیلی چیزهای دیگه هم توی وجودت داری 

همچون روز اول آفرینش

عهد می‌بندم

چُنان زنده‌ات کنم

که صدای‌ نشستن گرد و غبار بر اشیا

گوش‌هایت را کر کُند،

شانه‌هایت

از تمنای‌ِ رویش بال تاول خواهد زد

و خاطراتت از نو زاده خواهند شد،

همچون روز اول آفرینش جهان...


#نینا_کاسیان


× قسمتی از خودمو توی این شعر پیدا کردم!

سیود مسیج گردی می کردیم که ...

I wanna

Just my self ... 


.

.

.


از خستگی دارم می لرزم ... هفته اول امتحانا بگذشت 


.

.

.


تو مال کسی نیستی... اوکی؟

تو به هیچ کس تعلق نداری 

تو به هیچ کدوم از آدمایی که تو رو نخواستن دوست بدارن و بمونن ربط نداری

بودن؟ 

تاثیر داشتن؟ 

بخشی از زندگیتن؟ 

فراموش نمیشن؟ 

آره آره 

بودن 

داشتن

هستن 

و فراموش نمی شن 


اما ... نه ... 

ما به این زودی تسلیم دایره نمیشیم 


تو که بهتر از هرکسی می دونی حالا که 

آدما بی نهایت شبیه ادعاها و داد سخن هاشون نخواهند بود یا موند یا ... 

به قول حافظ جان... کاین کارخانه ای است که تغییر می کنند ... 

و بله ... دختر ... فقط خودتی که باید دلسوز خودت باشی 

دوخته ترین آدمایی که توی زندگیت فکر کردی بهت وصلن هم ، به سادگی ازت باز خواهند شد اگر روزی تواناییش رو داشته باشن یا راهشو داشته باشن یا ...


تو می دونی بهتر از هر کسی حالا که ... 

دردها می تونن چه ما رو بزرگ کنن 


تو می دونی که ... 

آدم ها چه قدر مواجن 

و احساسات چه قدر تغییر پذیر! 


از نشونه ها استفاده کن 

راه خودت 

فقط خودت 


و نزار چیزی سد راه خودت باشه 


و رویاهاتو از دست نده 


و قلبتو بزرگ نگه دار 


و اگر روزی آدم لایقی پیدا کردی 

بدون از خودگذشتگی 

جایی زیبا براش توی قلبت بساز 

و بدون تو هم مثل هر کسی 

لایق خنده ها و خوشی ها و گذشتن ها و عبور کردن هایی ... 


زندگی اون قدرم جدی نیست 

بخوایم سرش خودمونو جر بدیم 

چه برسه به آدماش که همون خودمون باشیم 

با این حجم از پیچیدگی ها و مواجیت ها و قیژ و قاژ های درونی 


نگاهتو اون قدر وسیع کن که همه چیز توش جا شه 


+ زمین پر از آدمه 

پر هم درد 

خونه کجاست؟

این روزا شاید نرمال به نظر بیام ولی درواقع اینه که نیستم 

گرچه عموما نرمال نیستم و کلا هم نیستم اما خب دیگه ... ! 


+ نشانه ش هم اینه ... وی وقتی مث اسفند روی آتیش تخ تخ می پرید بالا و پایین 

البته آتیش ملایم و جزئی


+ البته از هیچ کدوم از کارهایی که این یه ماه انجام دادم ناراحت نیستم

راضیم.. باید انجامشون میدادم.....


+ طبق معمول چند تا چیز به هم رسیده و منو خشک می کنه ولی نجات پیدا می کنم 


+ هعیی ... خونه کجاست؟ 

من خونه مو ندارم 

من خونه ای ندارم 

دلشوره 

دارم ... 


+ به خودم می خندم 

با خودم می خندم ... 


+ خودمو چی ؟ 

این بار دارم ... 

چه سعادتی از این بهتر

؟


+ ... .‌‌... ....... ............‌‌.............. 


+ مرا دوباره به آن روزهای خوب ببر

سپس رها کن و برگرد 

من نمی آیم 

(بی منظور و بی مخاطب)


+ فعلا که باید رفت 

همیشه باید رفت 

به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan