...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

روشنی یعنی زندگی

 رها باش
این آخرین راهه توعه برای زنده موندن

برای زنده نگه داشتن قلبت .. روحت 

‌و نمردن احساساتت

گرچه کامت تلخه ولی همچنان شعله ای نیم سوز داری


هر چیزی هر چه قدرم دل به خواه ، وقتی نیست ، نیست 

وقتی داشتنش روحت رو زیباتر و وسیع تر نمی کنه ... پس بیخیال 

Broken vow

بی تو 

من 

شبانه 

با که 

با که 

گفتگو 

کنم ...


ای حریف صحبت شبانه های من ... ......  ! 


I let you go ...

I let you fly ... 

غصه نخور دیوونه کی دیده شب بمونه

یه خدایی اون بالا هست که خودش همه چیزو ردیف می کنه
اون وقت ما غصه می خوریم؟

اصلا بالذات همه چی خودش ردیفه
یه نظمی توی این بی نظمی هست



+ این بالاییو وقتی رسیدم خونه اینو توی یادداشتم نوشتم 

همه چی داشت به شدت به هم ور می شد و حالمو خراب می کرد 

همه کارها داشت بهم گره می خورد 

اما خداروشکر به شکل بسیار خوبی که فکرشو نمی کردم حل شد :) 


ای بر دلم نشسته

ای بر دلم نشسته! 

به دلم نشست حرفاش 

مثل یه مرهم 

خواهر قشنگم


علاوه بر خوبی حرف هاش 

حس تعلق داشتن به گروه امن خانواده رو یه لحظه بهم داد 

حسی که باید چند وقت یه بار بهم یادآوری بشه تا حس کنم دارمش! 


یه وقتایی غیر عادی و ول بودن در کائنات اصلا جالب نیست 

درواقع هیچ وقت جالب نیست 

هر کسی خودشو به یه چیزی گره زده 


اما وقتی تصمیم می گیری خودتو از چیزهایی که تاریک و معذبت می کنن حلقه های دلبستگی ت رو جدا کنی ، اون وقت تویی و تو و یه جهانی که خیلی بزرگ به نظر میاد و تو توش گم و گور شدی 


... ! 


من سعی می کنم 

سعی می کنم 

سعی می کنم ...


کدام منم؟ زمانه خاطره های مرا کجا برده ست

حامی عزیز دل ما آمده رادیو امشب😊 


آهنگاشو میزارن و قلبم درد می گیره 

از معصومیت ها ، شورها و پاکی های از دست رفته 


+ تو به پنجره نگاه کن 

تا کمی بارون بباره 

با تو این خونه شبیه 

باغ گیلاس و اناره 


+ نفس نفس ... هم نفس ها ... ... 


& دیشب هم اشکان نوستالژیکم کرد 

تمومه

دوره ترس تمومه 

.

.

.... 


با این بدن دردها و خماری ها هم کنار میام 

خصوصا وقتی خودمو با واقعیت ها رو به رو می کنم ، می فهمم چه قدرم برد کردم

همین که الان همه چی به پای خودمه خیلی خوبه

دیر زود

حالا سوال اینجاست واقعا که : چرا نمیگذره ساعت؟ 


حتی با لحن نیکیتا خوانده شود 


+ این روزها هم زود می گذره هم دیر ! 

ممنون صرف شد

آدم بی حوصله تر از خودم تا کنون در ارتباط با آدما ندیدم ! 


خیلی مراعات ها دارم و خوبم با همه و محبوبم ولییی عمق خاااصصی داره این جمله بالا


واقعا ندیدم تاکنون 


حتی اونایی که حوصله ما رو نداشتن و برامون موانع میزاشتن ، حال و حوصله شون بهتر از ما یعنی من بود ... 


بعد چیز جدیدی هم نیست آخه . از بدو ورودم به دنیای حقیقی تا مجازی رو ببینی ، کلا تعداد و مدل روابطم دیدنیه نسبت به بقیه آدما


من اگه حوصله داشتم الان اینجا نبودم که

ما به بیداری دچاریم

به یه بیداری خاصی دچارم 

حتی وقتی می خوابم هم بیدارم 


+ کوزه گر از کوزه شکسته آب می خوره 

× آدما تا وقتی به معنویت متصلن که یا نگران از دست دادن چیزی باشن یا نگران به دست آوردن چیزی باشن 

درسته؟ 


کاش نباشه

اینقدر سریع قضاوت می کنین خوب نیست ها

متاسفانه یا خوشبختانه آدمیم که اصلا نمیشه به سرعت راجبم قضاوت کرد 
اما معمولا فکر می کنن که می تونن راحت قضاوت کنن و انجام میدن :/ 
نور مایند ... من از شخص به دل نمی گیرم ولی خب اعصابم به هم ور میشه 
و البته من عادت دارم به سکوت. بیشتر باید بی خیالی کنم

+ همون ایده ی طره ی سفید و اینا رو باید اجرا کنم 

+ اصلا نمی دونم دارم کجا میرم... فقط دارم میرم 

+ حالا جدا چرا اینقدر غرب نظریه پرداز داره و ماها هیچ؟ اون ها نویسنده و تولید محتوای جدی و ماها؟؟
قبل ۱۸۰۰ چه خبر بوده؟ 
ما توی کشور خودمونیم ولی دلمون همواره با اون هاست 
همیشه هم در حال مقایسه ایم 
واقعا چرا اینقدر خسته و بی حوصله و ناامید و بی همتیم؟ 
حالا که کم کم جهان میره به سمت جهانی شدن ، داستان چه جوری قراره پیش بره؟ 
ما کجای قصه قرار می گیریم؟

+ دارم با عزیزان نظریه پردازمون آشنا میشم ... به به 

+ عقیده م درست بود. همه اندیشمندا دماغ های سر به پایین دارن :)) 
حالا همه به صف نیم رخ😎😂 

+ شت ... فکر کنین!! کل جامعه شناسی اولیه درواقع یه جورایی برعلیه انقلاب ها و تاثیرات منفی رنسانس شکل گرفته!!!! در واقع محافظه کاری و تمایل به اصلاحگری به جای انقلاب و تعارض و کشمکش
خیلی برام جالب بود و فکرشو نمی کردم

+ یعنی واقعا وبر دست روی نقطه درستی گذاشته؟ 
خب واقعیت عیان اینه که اونا همه کاراشون حتی کارهای بد و نامردیشون با عقل و درایته اما ما چی؟ 
واقعا علت این تفاوت ها چیست!! ؟

هر ملتی روند خودشو داره. اینجور مقایسه ها بوی قدرت طلبی هم میدن اما خب ... بیراه هم نیست

+ این داستان ادامه دارد ...
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan