...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

از همه توبه می کنم

نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت که دیگه عمیقا هیچی حسی بهم نمیده مگر گاهی!

همه چی برام معمولیه . 

راستش برای مختصات زندگی تنهایی خیلی خوبه . قوی میشی و سرپات محکمی و کمتر به سمت و سویی کشیده می شی

پس خوشحالم که دیگه حرف کسی که یه روزی به نظرم مورد توجهش بودن خیلی خفن بوده ، برام خیلی هم اهمیتی نداره و فقط می خندونتم و جالبه



+ البته مسلما بعضی آدم ها و لحظه ها و نی نی ها برام قشنگ ترینن و احساس برانگیز ترین .
حالا بیشتر یه سری لحظه ها برام مهمن تا اشخاص و این مثبته به گمونم . حداقل برای زندگی خودم 


+ وقتی موقع نوشتن ، اتفاقی آهنگ شکنجه گر داریوش پلی میشه و سر و دست هاتو می گردونه 

+ از همه توبه می کنم ... 
چ‍[نا] گوارا
۰۸ خرداد ۹۶ , ۰۳:۱۵
این معمولی بودنه رو باید تو حالت تعادل بازداشتش کرد‌. دردسر میشه

پاسخ :

ولی بدون که تو جزو اون دسته ای که لحظه های قشنگی برام ساختن 

+ به این قسمتش فکر نکرده بودم . نمی دونم چه جوری دردسر می شود که 
چ‍[نا] گوارا
۰۸ خرداد ۹۶ , ۰۳:۳۰
میدونم ؛* ما جداییم از این زندگی تو هم برای من همینی تو و عطیه و جوجه

پاسخ :

یس یسسسسسس :********
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan