...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

خوابم میاد ولی می نویسم چون زنده م

خزان به لطف تو چشم و چراغ تقویم است

که دیدن تو در این فصل ، اتفاق افتاد

چه زندگانی سختی است زیستن بی عشق

ببین پس از تو که تکلیف من چه شاق افتاد

پس از تو جفت سرشتی و سرنوشتی من !

غریبواره ی تو ، تا همیشه تاق افتاد

تو فصل مشترک عشق و شعر من بودی

که با جدایی تو بین شان طلاق افتاد

هوای تازه تو بودی ، نفس تو و بی تو

دوباره بر سرم آوار اختناق افتاد

به باور دل نا باورم نمی گنجد

هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد


+ کاش می شد شاعرهای از دنیا رفته مجسم می شدن بعد چند ساعتی سر میزاشتیم روی زانوشون های های گریه می کردیم بعد زیر گوشمون یه وردی می خوندن ومحو می شدن 


+ شبیه کسی ام که به وسطای رمان زندگیش رسیده و دلش میخواد یه نگاه تقلبی یواشکی به ته کتاب بندازه ببینه حدودا با چه حال و هوایی قراره تموم شه که حالت خوندنشو تطبیق بده

می دونید الان شبیه کیم؟ 


+ از این پل که بگذرم به یه حال ثابت تری دست پیدا می کنم که سنمو بالاتر از اینا می بره. البته شاید کللاا از جاده خارج شم یا کاملا ...

به هرحال یه چیز ثابت تری میشه 

وقتی دید آدما بهم فرق کنه. خودم فرق کنم 

و کلا هم می تونم دست به انتخاب عجیبی زده و مثلا کاملا ناگهانی بگم که میخوام عادی تر زندگی کنم و آدم دیگه ای بشم 

اون وقت هرموقع دفترامو باز کنم...طوفان میشه خفه میشم. 

بیست سال نه زندگیت یه جوری باشی و باقیش جور دیگه...!!! می شه روانی شد

شایدم به این شدت نباشه اما خب یه چیزایی هست 


+ مرا خود با تو چیزی در میان هست 

وگرنه روی زیبا در جهان هست


+ خانم شین میگه آدم عاشق باید ازدواج کنه یه وقت اما فکر عشقش باشه ته ذهنش که خالی نباشه و یه چیزی برای فکرکردن داشته باشه 

این جمله صاف ساده ترین چیزی بود که میشد گفت😂😂

حالا لای هزار زرورق بپوشانیمش که چی بشه 

مثلا اینکه دوستت دارم . دوستم داشته باش!!! ساده ترین نیاز بشری. هزار بار گفتم که چه جوری می پیچونیم دور کله مون


+ چند وقته براتون از ح و پ نگفتم نه؟😂😂 ح امروز اومده بود با چه هیجانی از چند روزی که رفته بود داخل میگفت😐رسما فیلم سینمایی تاسف باریه اون جا. با همهههه جای شهر فرق داره. 

پ هم چند وقت یه بار سر می زنه بهمون🙄میگفت هر کدوم از دوستاش یه نسخه براش می پیچن و شکل های مختلف و نصایح متفاوت و جاهای جورواجور😐 حالا که سال ها از زندگی روزمره و عادی دور بوده چه قدر مهمه که الان چه نوع زندگی و آدمایی انتخاب کنه. امیدوارم موفق بشه.مامانش هم پیگیرررر دستشو بند کنه به یه دختر بدبخت که قدش ده سانت از پ بلندتره😂😂😂 شرایط عجیبی داره در کل. همه چی باید از صفر شروع کنه



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan