...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

سروی خمیده ...

شده ست آفت عقل و دینم ... 


+ زمان ...
زمان بگذر !! 
تو تنها دوای این روزهای منی ...

+ وقتی توی زندگی فقط خودتو داری و خودت 
و صبح به صبح و شب به شب باید ذکر بگی : نه به انتظار یاری .. نه ز یار انتظاری!! 
تا نه به گذشته برگردی نه به آینده امیدوار 

+ نه قدرت ... نه طاقت 

+ می دونید آدم این جور مواقع چه آرزوی واهی می کنه؟ 
اینکه یکی دستشو بگیره و از زندگی پرتش کنه بیرون 
از همه مسائل پیش رو
فقط دیگه اون قدر جوون نیستم که دست های جدید به نظرم جالب باشه
دست های قدیم هم که هیچی
دستای خودمم گم کردم

+ اصلا اگر پسرهام سروسامون می گرفتن شاید خوشحال تر بودم . نمی دونم 

+ مرا دوباره به آن روزهای خوب ببر
سپس رها کن و برگرد 
من نمی آیم 

+ اینقدر پوسته ی وجودیم نازک شده که نگو! اینقدر خودمم دیگه خودمو باور ندارم که نگو 

+ صبورم که باشم ... نه طاقت ندارم ...

+ ای گریه های بعد از این ... خاطرم نمانده شهر من کجاست!!!

+ ای گریه های بعد از این
خاطرم نمانده شهر من کجاست
خاطرم نمانده شهر من کجاست
خاطرم نمانده شهر من کجاست
خاطرم نمانده شهر من کجاست 
خاطرم نمانده شهر من کجاست
...


+ تنها تر از همیشه
سروی خمیده ام ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan