چند روز پیش که پررررر و فففوووول آف انرژی منفی بودم و بغض گلومو خفففت کرده بود و داشتم می ترکیدم و حافظه م داشت پاک می شد و خودمو غرق فرض می کردم .....
یه تصویری توی ذهنم اومد. یه جاده باااریییک . یه لحظه تصور کردم که مدت هاااااست دارم توی این جاده باریک رانندگی می کنم. که این جاده هی و هی سوزنی تر میشه و می رسه به نقطه ای که تاریک میشه.
یه لحظه احساس کردم توی اون تاریکی رفتم و گم شدم
حالا فکر می کنم که اون تاریکی یه دهلیز بوده ...
یه دهلیز که فکر کنم یه کمی دیگه همت کنم به تهش برسه
× پشت سیاهی فقط سپیدیه
نه پشت صورتی یا آبی یا خاکستری
- تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
- ساعت : ۰۱ : ۰۵
- |
- نظرات [ ۰ ]