آهنگ های کمی قدیم تر رو که می شنوم ، به هر تو که می رسم و هر ستایش و ابراز عشق و نیاز به تو رو که می شنوم ، یه جور حس تهی بی معنی بهم دست میده
+ یه چیزی که آروم آروم شروع بشه و آروم آروم اوج بگیره
اما بال داشته باشه
که سقوط نکنه
+ گاهی حس تهی هم خوبه
× خب یه سلامی هم بکنیم به کتاب های کنکور
حالا سنو ولش کن
کی رسیدیم به وقتی که بتونیم برا کنکور ارشد بخونیم!!!
+ غمش می دونی کجا بود؟
پیشونیمو به در کمد تکیه دادم و خوب شد می شنیدم
شونه م تکونی خورد و اشکی افتاد کف موکت
غمش اونجا بود که هر کسی که گفتا غم من دارد ، از اولش هم اومده بود که غم من داشته باشه نه منو
در نتیجه حتی اگه منو نداشته باشه و ناراحت هم باشه ، خوشحال و رضایت مند میشه در نهایت چون غمی که میخواست رو گرفته
و این که در نهایت سر بی کلاه برای منه ، ناراحت کننده بود
همینه که باعث میشه بخوام خودخواه تر از این زندگی را بپویم ...
× من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا ...
(خوب شد_همایون شجریان)
این ازون هاست که داستانی پشتش دارد که فقط خودم می دونم.
- تاریخ : دوشنبه ۱۸ تیر ۹۷
- ساعت : ۰۱ : ۳۵
- |
- نظرات [ ۰ ]