...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

خوب شد

آهنگ های کمی قدیم تر رو که می شنوم ، به هر تو که می رسم و هر ستایش و ابراز عشق و نیاز به تو رو که می شنوم ، یه جور حس تهی بی معنی بهم دست میده 

+ یه چیزی که آروم آروم شروع بشه و آروم آروم اوج بگیره

اما بال داشته باشه 

که سقوط نکنه 


+ گاهی حس تهی هم خوبه 


× خب یه سلامی هم بکنیم به کتاب های کنکور 

حالا سنو ولش کن 

کی رسیدیم به وقتی که بتونیم برا کنکور ارشد بخونیم!!!


+ غمش می دونی کجا بود؟ 

پیشونیمو به در کمد تکیه دادم و خوب شد می شنیدم 

شونه م تکونی خورد و اشکی افتاد کف موکت 

غمش اونجا بود که هر کسی که گفتا غم من دارد ، از اولش هم اومده بود که غم من داشته باشه نه منو 

در نتیجه حتی اگه منو نداشته باشه و ناراحت هم باشه ، خوشحال و رضایت مند میشه در نهایت چون غمی که میخواست رو گرفته 

و این که در نهایت سر بی کلاه برای منه ، ناراحت کننده بود 

همینه که باعث میشه بخوام خودخواه تر از این زندگی را بپویم ...


× من تو را بر شانه هایم می کشم 

یا تو می خوانی به گیسویت مرا ... 

(خوب شد_همایون شجریان)


این ازون هاست که داستانی پشتش دارد که فقط خودم می دونم. 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan