...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

مهمان عزیز

امروز مهمون داشتم چه مهمونیییی :))))))))))


خیلی خوش گذشت 


و خیلی خوشحال شدم که مریم اومد و قلمرو چندین ساله م رو دید


خیلی از اتاقم خوشش اومد . میگه خیلی خوش موجه :)) 


خیلی حس جالبی بود . گرچه من همیشه فرار می کردم از اینکه بیاد ولی خیلی خوب بود. 


+ یه گل بسیییار خوشگل برام کادو آورد 

خیلی عاشقش شدم 

میشه رفیق تنهاییم این گل کوچولو 


+ چه قدر خوبه یکیایی باشن که حستو بشناسن :) با احساسشون دوستت داشته باشن


+ من چرا اتاقمو اینقدر دوست دارم؟

چون اولین اتاق شخصیم بوده 

چون تمام لحظه هامو دیده

چون در طول این سال ها با تغییرات و رشد من رشد کرده و تغییر کرده 

چون با اینکه خیلی نقلی و کوچیک و محدوده ، اما توی محدودیتش کلی قشنگه

چون کوچیکه 

چون یه پناهگاه دوست داشتنی که توش خودمم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan