...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

ساعت 11 و سی دقیقه

ساعت : 11 و ده دقیقه شب


و من همچنان با جدیت دارم آرشیو آهنگ های قدیمی رو گوش می دم!! 

خیلی جالبه واقعا ... 

جدیتم ستودنیه 


و این در حالی است که لپ تاپو روشن کردم تا پاور ارائه فردا رو کامل کنم !! تنها زمانی هم که برام باقی مونده، همین الانه 


+ من دیگه صحبتی ندارم 


+ به چه چیزایی هم رسیدم واای 

یادم رفته بود کلا


+ نصفشونم خودم با گوشی ضبط کرده بودم از رادیو . با خش خش و تیکه تیکه و اینا

چه تلااااشی می کردم اون موقع ها که یه آهنگ مث آدم ضبط کنم

اینترنتمون که چیزی دانلود نمی کرد که


+ ساعت 11 و 17 دقیقه 


+ چرا اینقدر این ترم به ما ارائه دادددین ... ای وای بر شما  .... که ما را مایه ی آب بندی کلاس ها می کنید


+ من یادمه اون موقع هم که وقتم خیلی وسیع تر بود و ترم اولی بودم، ارائه ها و تحقیق ها رو دقیقه نود آماده می کردم. چه برسه به الان !!


+ ن ن ن نن ن ننننن ... 


+ نگو از تنها شدن دلم شکسته

تنها نیستی اون بالا خدا نشسته 

.

.

 تو میگی فردا ندارم

کسی فردا رو ندیده 

من میگم فردا پر از روشنی نور امیده

دل صاف مثل شیشه

تو میگی پیدا نمیشه

من میگم زنده به عشقه 

دل صاف مثل شیشه


(این جز خیلی محبوب ها بود. آخرشم صدای طوفانه)


+ دور سایه ت رو زمین خط می کشم

هر چی که این ور خطه وطنه 


(چه قدر این آهنگ و ترانه و همه چیشو دوست داشتم)


و ....


+ خداییش باید این بساطو جمع کرد ...!

ساعت 11 و سی دقیقه 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan