در رو به رویی از سال ها پیش همیشه عنصری شعر برانگیزی بوده
نور از زیر در میاد توی این اتاق تاریک
حتی شب ها
نیمه شب های خیره موندن به این روزنه نور فراموش نشدنیه
گرچه فراموش میشه
اون تابلو خیابون بارونی و همه کارت پستال هایی که چسبوندم به دیوار اتاق!
پناهگاه قشنگ من!
و من چه همتی دارم در خرکش کردن خاطراتم با خودم از جایی به جای دیگر
چندین و چند دفتر و نوشته و صندوق های یادگاری
جوری بهشون احترام میزارم که انگار وظیفمه سالم نگهشون دارم
چه روزها و چه شب ها و چه شب ها و چه شب هایی
زندگی است دیگر ...
× انگار می گفت که ماهی توی دریا قشنگه ...
- تاریخ : جمعه ۱۴ دی ۹۷
- ساعت : ۰۱ : ۰۶
- |
- نظرات [ ۱ ]