...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

Habits

قفل کردم رو یه آهنگ 
و شروع کردم به پاره کردن و دور انداختن
دفترهایی که توشون درسه و گوشه کنار و پشتشون شعر نوشته
کاغذها جزوه ها شماره استادها و نوبت های بچه ها برای ارائه
اولین بار که آقای ماه شماره شو خیلی سری بهم داده بود تا بقیه نشنون
اولین بار که شماره استاد عطیه جان رو از بچه ها گرفتم تا بهش بگم از همه خوبی هایی که بهم روا داشت ممنونم! 
ایمیل عین که خودش برام نوشته بود 
درس های سخت و جزوه های مرتب
درس های آبکی و حوصله سر بر
کارورزی ها و گزارش های خصوصی زندگی مردم با اسمای مستعار 
انداختم دور 
خیلی چیزای رو 
فقط چند تا جزوه مهم و چرک نویس یه تحقیق! و البته مهم تر از همه دست خط نگارترین نگاری که توی زندگیم دیدم که برای یه کار کلاسی که قرار بود نقاط قوت و ضعف همدیگه رو بنویسیم، چیزای قشنگی درباره م نوشته بود
و مهم تر از اون دست خط استاد عطیه کنار کارکلاسیم همون روز که بهم گفت اقیانوس
نمی دونم چرا هرکاری می کنم خاطره خیلی خوبی از دوسال اخیر دانشگاه ندارم. همه اینا برای قبل ازونه

و حالا دیگه هیچ چیزی باقی نمونده 
البته از اون موقعی همه چیز و همه کس از من رفته که تصمیم گرفتم برام مهم نباشه کی درباره م چی فکر می کنه حتی آدمایی که دوستشون دارم 
برای همین دیگه بود و نبود آدما تفاوتی ایجاد نمی کرد
من لال شده بودم و هیچ چیزی برای اشتراک گذاشتن و هیچ چیزی برای تحسین شدن نداشتم / ندارم 

منتظرم ... منتظر خودم که اروم اروم بیدار شه و بلندم کنه 
می دونم که داره تمام تلاششو می کنه 
خودم دیگه نمی ترسه 
خودم می دونه زندگی همینه و هر دوره ای گذراست
چه دوره شکوه و تحسین شدن چه دوره سایه پوشی و گم شدن
خودم می دونه اون موفقیت آرمانی توی کتاب های روانشناسی موفقیته و به درد من نمی خوره 
خودم می دونه رضایت درونی و احساس خوبی به خود و زندگی داشتن از اسم موفقیت و ستاره بودن خیلی درست تره

اصراری ندارم به نگه داشتن چیزی 
هر چیزی که بخواد یادم بمونه می مونه 
هر چیزی بخواد ادامه پیدا کنه ادامه دار می شه

پاره می کردم و دور می انداختم 
اما این بار با ۵ سال پیش فرق داشت 
این بار ته دلم می گفت زمان زیادی طول نمی کشه که برمی گردی

اما مهم نیست 
دیگه برام مهم نیست 
هر چه پیش آید خوش آید 

قفل کردم روی یه آهنگ و نوشتم و اشک ریختم 
توی این روزای خلوت ... توی این روزای بی کس ترینی 
توی این روزا که دیگه توی خیالمم با کسی حرف نمی زنم 
همچین چیزایی چاه باز کنه 
حالمو بهتر می کنه 


× پیش می رم 
× خوشحالم هنوز این جزیره برام مونده! 
× عنوان : اسم آهنگی که روش قفل کردم. باتشکر از زرنگیان

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan