چند روز پیش کلافه بودم و داشتم سقفو می کاویدم که چرا من نمی تونم هیچ وقت یه اسم خوب پیدا کنم. شیشصد ساله دنبال یه اسمم که یه پیج بزنم که بهم انگیزه بده برای کارایی که دوستشون دارم
اما بالاخره پیداش کردم! دقیقا توی همون لحظه ها. البته یه اسم نیست یه جمله س! اما بهترین چیزی بود که می تونست باشه
امروز عکس پروفایلشو ساختم و اولین پستشم گذاشتم. فعلا دوست دارم کپشنام انگلیسی باشه. تا بعد
دوست دارم این روزها یه جا عکاسی هم برم. خیلی دلتنگم براش. البته توی خیالاتم میرم وسط یه جنگل اما خب در واقعیت ...!! خصوصا با پنجاه میلی متر فقط باید رفت در دل یک جنگل درهم و برهم
+ همیشه برای انتخاب کردن اسم مستعار برای خودم مشکل داشتم. همیشه هم دنبال یه اسم بودم غیر اسم خودم که بهم بیاد. آخرشم هیچی پیدا نکردم. همون اسم خودم خوبه
اسم آدم وقتی دوست داشتنی می شه که آدم های دوست داشتنی زندگیت تو رو با اون اسم صدا بزنن. اون وقت می بینی هر چه قدرم تکراری باشه اسمت، ولی اونا یه جور دیگه میگن
+ خیلی سخته. ته ذهنم همش اینه که هیچ کاری رو نمی تونم مثل آدم و درست و کامل انجام و ادامه بدم. ته ذهنم همش شکسته. ته ذهنم همش از دست دادنه. حالم به هم می خوره از این
+ بی حسی هامم از همینه. ترس از دست دادن منو خفه می کنه آخرش. از ترس از دست دادن خودمو بی حس می کنم.
+ حالا این وسط پیشنهاد کاری مرتبط با رشته و مصاحبه دانشگاه رو کجای دلم بزارم!!
واقعا ...
+ آه خدا ...
منو به خودم برگردون
منو به خودم برگردون
منو با خودم نگهدار
منو با خودم نگهدار
- تاریخ : چهارشنبه ۲ مرداد ۹۸
- ساعت : ۲۱ : ۲۶
- |
- نظرات [ ۲ ]