...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

بیست و دو سال و یک ماه

بیست و دو سال و یک ماهه هستم
با کوفتگی هایی بیشتر از بیست و دو سال و یک ماهه بودن
اما با امید!
امید به عشق
عشق اگر عشق باشد مرده را هم زنده می کند
حتی در صد و دو سال و یک ماهگی هم امید دارم به باز عاشق شدن و باز و باز ... 

 

× این یه اعترافه برای من که همیشه از سنم فرار می کردم چون منم از ۱۵ سالگی عاشق آدم های دست نیافتنی شدم که از من بیشتر از ۱۰ سال بزرگتر بودن!

 

× یه وقتایی نمی دونم من کیم! کسی برای خودم یا کسی برای دیگران!! 

دوست دارم برای خودم باشم ... 

 

× اما همیشه معتقد می مونم که سن یه عدده که آدما می تونن تغییرش بدن

آدما هر چیزی رو می تونن تغییر بدن اگر بخوان

مسئله خواستنه ... چون واقعا مسئله این نیست که زمان کمه!! 

 

× امسال تولدم که معلوم نبود چی شد! حتی اینجا هم چیزی نگفتم برای خودم. حالا هم طوری نیست. حالا میگم و حالا گفتم

زندگی بر تو زیبا باشد عزیزم مثل یک شعر بلند و باشکوه (به خودم) 

 

× یادم میاد که بین ۱۴ و ۱۵ که بودم وبلاگ نویسی رو شروع کردم. اون موقع شعرای دفترچه مو می نوشتم توی وبلاگ تا بقیه بخونن

بعد یه مدت هم گاهی افاضات و بیاناتی داشتم. اما خیلی کم. هر کسی غریبه میومد وبلاگم و حرف می زدیم فکر می کرد من حول و حوش ۲۵ سالمه. منم اینقدر خرکیف می شدم

اما الان دیگه اون باده از سرم افتاده. اینقدر عصاقورت داده بودم!! الان کاملا خودمونی و راحت 

فقط نمی دونم با این قصه هایی که از سر گذروندم در زندگانی ... واقعا چند سالمه؟ واقعا ؟؟ 

از پاسخ می مانم واقعا ..‌.

 

× برای بالا رفتن مجبوری بارهاتو سبک کنی 

سبک کن 

سبک شو 

زندگی همین رفتنه و رفتن 

شونه ها طاقت بردن کوله بار سنگینو ندارن 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan