...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

چشمم روشن

گفت : هیچ وقت نمی تونم ولت کنم چون پیش تو خود واقعیم هستم

گفت : مسیر پر پیچ و خمی هست ولی جذابه

 

منظورمو فهمید و می خواست که برگرده و باشه مثل قبل

 

خوشحالم برمی گردی ستاره

 

نبودی زندگی زیادی بی رنگ و رو بود

زیادی جدی و زیادی سخت

 

خودش فکر می کرد من تصورم بهش عوض شده و از نظر من یه دختر بیهوده و سطحیه

بهش گفتم نظرم درباره ش عوض نشده گرچه واقعا تغییراتی کرده

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan