...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

کمرنگ

چرا یه چند وقته خنده هام کمرنگ شده؟
دوست ندارم این بشه یه حالت دائمی که بهش عادت کنم
به نظرم ما آدم ها باید حواسمون به عمق خط لبخندها و خنده هامون باشه
چون ممکنه یه روزی برسه که دیگه یادمون نیاد آخر خنده مون چه شکلی بوده اصلا
فکر کنم ماها اندازه رویاها و اندازه شوق هامون لب هامونو کش میدیم ...

 

× فکر کنم یه بخشیش به خاطر خستگی و بخش دیگرش به خاطر سردرگمی فعلی در ایجاد شوق ها باشه

 

× البته کمرنگ بودن هم یه وقتایی بد نیست ...

لاک‌پشتِ در فکرِ رسیدن
۲۷ فروردين ۰۰ , ۱۸:۱۳

چند وقت پیش، به دوستی می‌گفتم ما معمولا اولین تجربه‌ها یادمون می‌مونه اما آخرین‌ها نه! چون هیچ‌وقت نمی‌دونیم کی آخرینه، چون به مرور زمان یه چیز آخرین میشه نه یهویی!

 

مراقب غمق خط لبخندهات و خنده‌هات باش :))

پاسخ :

دقیقا! وقتی حواسمون نیست فرصت به یادآوردن آخرین رو هم از دست میدیم!
چه قدر این حواس جمعی کار سخت و مهمیه در زندگی

حتما :)) دیروز سعی کردم به وجودش بیارم به مدت ها :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan