...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

پشت پرده ها

نگران نباشید 

من کبریت بی خطرم 

مدتی هست کبریت بی خطرم 

خوب دیدید نه؟

دورم و دور می مونم 

نمی سوزونم 

من یه ماهم ...

از یه خورشیدی نور می گیرم 

که نمیشناسمش ... 


× تا ماه شب افروزش پشت این پرده ها نهان است ... ... ... ... 

حاشیه

بخشیدمش 
دیروز خیلی واضح بخشیمدش 
اون خودش بود و زندگی خودش 
و حق داشت هر تصمیمی برای خودش بگیره 
ولی می دونم دروغگو نبود 
به من دروغ نگفت 
اما اگر نقشی هر چند اندک در افزایش اعتماد به نفس و جراتش داشتم ، خوشحالم می کنه 
بخشیمدش 
محبوبان ما ‌... محبوب ما هستن ولی خودشونن و زندگی خودشون و به ما چه ...
اعتراف می کنم از شنیدن این واقعه قسمتی از قلبم با صدای ظریفی شکست اما ...
اعتراف می کنم بسیار چیزها و باورها و خوش بینی ها برام فرو ریخت 
اعتراف می کنم آمادگی شنیدن و تصور وقایع اینچنینی رو از اشیا توی آینه نزدیک تر دیدم
اعتراف می کنم که مامنی خیالی و ذهنی رو از دست دادم 
اعتراف می کنم درصد احساس تنهاییم بیشتر شد 
اعتراف می کنم ... اما خب چیزی بود که نه به من ربطی داشت نه موضوع و متن اصلی زندگیم بود 
ولی حاشیه ی خاصی بود

قلبی از دریا باید

قدرت به چشم هاش داره بر می گرده 

احساس می کنم چه خرسند میشم و سبک تر 

دیدن احساس پرواز توی چشم عزیزان ، یکی از نعمت های زندگی است

یه لحظه به خودم اومدم دیدم قرار نبوده که هیچ وقت این شکلی بمونه همه چی . این روز باید می رسیده ولی من چه نمی دیدمش 


+ با اینکه خواهرم در حال قدرتمندش کمتر بهم نیاز داره و .... ، اما همیشه عاشقانه خواهر قدرتمندم رو دوست داشتم و میخواستم که همیشه ملاقاتش کنم

که او لایق بهترین ها بوده همیشه

کلا وقتی قسمت زیبایی شناسی علاقه ها به نیازها می چربه ، علاقه ها خیلی با ارزش تر و قیمت دار تر می شن 


+ یه روزی ما و خاطراتمون تموم میشیم ولی مطمئنم هیچی گم و محو نمیشه چون ما نامیرائیم 

فقط یه وقت همه چی خیلی شفاف میشه 

خیلی شفاف


+ ما را برای زنده ماندن ... قلبی از دریا باید ...

طاقتی از پولاد باید ... 

ادامه

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر ... 


× وقتی برآیند روزهای سخت بشه رسیدن به آرامش و کنترل بیشتر ... یعنی زندگی پیام داده : آفرین... شما موفق شدید... ادامه دهید 🕯

میشه پرنده باشی اما رها نباشی

راستش اصلا از این حرفا که اونا اینجور و ما اینجور خوشم نمیادا 


ولی رنج و تلاشی که ماها توی این مملکت برای تحقق خویشتن ، استقلال و جدا شدن از هم خونه ای هایی که دوستشون نداریم می کشیم ، 


مقایسه کنید با دخترایی که اونجاها مستقل شدنشون جزو حقوق طبیعی و بدیهیشونه 


اون وقت ما اینجا ذره ذره باید ذوب شیم و بجنگیم و خورد خورد و ریز ریز ... تا بالاخره به یه موفقیت هایی برسیم یا نرسیم 


اینجا ما حتی نمی فهمیم دقیقا چی دوست داریم . چون گزینه های روی میزی نداریم 


بدبختی هم اینجاس که نمی شه چیزی گفت یا به جایی شکایت کرد یا حق خواهی کرد یا حتی بهشون گفت چیزی یا حتی ... هیچی هیچی هیچی 


هیچ دقت کردین توی مملکت ما خانواده هایی که دختر دارن خیلی دپرس تر و افسرده تر از خانواده هایی هستن که پسر دارن!!! 


خیلی جالبه


اینجا باید وایسی هر روز کسایی رو تماشا کنی که از روی خواسته و ناخواسته بهت یه ضربه های جبران ناپذیری زدن و با امتدادشون دائم روی زخم هات تمدید می زنن 


همه چی اینقدر کج دار و مریزه که اگه دو روز حواست نباشه همه چی می ریزه روی سرت 


اینجا باید وایسی ... وقتی اون قدر درون گرا و لعنتی هستی که نه اون بیرون کسی رو داری ... نه اینکه در این درون کسی رو داری ... 


من که حتی به اون درجه از عرفان رسیدم که دیگه به هیچ آدمی هم احتیاج ندارم ... 


اگر اسبابی برای رفتن و دور شدن بود ، هیچ وقت درنگ نمی کردم 


دلم نمیخواد درکش کنم. دلم نمیخواد . نه دلم می خواد نه می تونم! چه قدر ؟ دیگه چه قدر؟ مگه از خودم چی مونده؟؟؟ چه قدر ازم مونده واقعا که بخوام اینطوری هدر بدم؟ 


واقعا نه اونقدر بچه م نه اونقدر احمق که منتظر کسی یا اتفاقی باشم . تنها چیزی که منتظرشم : اتفاقیه که به دست خودم رقم بخوره. دوست ندارم هیچ بشری بره توی کسوت نجات دهنده من و تا می تونه ازم باجشو بگیره 


یه عمر اسیر بودیم ... دیگه بسمونه . از این اسیری به اون اسیری چه فایده! 


اگر حتی 10 درصد میل به رهایی به شیوه سنتی از وضعیت فعلی داشتم ، حتما اقدام می کردم ولی چه کنم که میلم کاملا منفیه در این زمینه


این گلایه ها نتایجی نداره ... ولی امیدوارم آزاد شدنم اون قدر دیر نباشه که دیگه ازش خوشحال نشم


می دونم که خیلی ها هستن که از این جهت خیلی راحت تر بودن یا اصلا کلا براشون مساله نیست این قضیه ولی می دونم هم که خیلیا هستن که حال منو می فهمن کم و بیش تر از این


نمی دونم ... ! ......

 

گیاه


ماها شبیه چی هستیم ؟ شبیه گیاهی که از دل سنگ خودشو بیرون می کشه !! فقط اگه شانس بیاریم و از آسفالت سر در نیاریم بیرون خوبه 
.
.
استراتژی اینه : همیشه یه رویا و آرزویی برای خودت بتراش ! هرچی! هر چی! هرررر چی! 

برخیز

وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست .... 

...

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

این تابستون پیش رو کلا خیلی مشکوک می زنه 
نمی تونم ماهیتشو دقیقا به دست بیارم 
هر چی هست چیز مهمیه
.
.
وی می کوشید احساساتش را زیر زمین فرو کند ... 
.
.
حالا گیرم از فردا بی تفاوتی و شادی سر دلی پیش گرفتیم ، با سال های قبل از این چه کنیم؟ با کوله ای که نمیشه هیچ کجا جاش گذاشت!
.
‌.
استاد ی رو هفته پیش دیدم بعد مدت ها. مطمئنم کرد هر موقع بخوام با یه زنگ می تونم برم ببینمش و برای اولین بار بهم دست داد و خداحافظی کرد و باز دوست داشتنی بود 
.
.
من که معاف الروزه شدم حتی شاید برای سال ها
اما زوره که فردای عید فطر امتحان داشته باشیم و اون قدرم فشرده
.
.
تحت درمان های شخصی با کمک مژگان! چه شود!
.
.
هی دختره ... تولدت نزدیکه که
پارسال بی تفاوت ترین موجود دنیا بودم بهش . امسال یا بیشتره یا کمتر
.
.
پوزیشن : دست زیر چونه ، آرنج روی جزوه 

بادا

این باد و بارون ها ... بارون ها ... باد ها ... بارون ها ... 



کجا

کجا
به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan