...Dust of time...

نوارمغزی های یک ذهن خسته

برخیز

وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست .... 

...

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

این تابستون پیش رو کلا خیلی مشکوک می زنه 
نمی تونم ماهیتشو دقیقا به دست بیارم 
هر چی هست چیز مهمیه
.
.
وی می کوشید احساساتش را زیر زمین فرو کند ... 
.
.
حالا گیرم از فردا بی تفاوتی و شادی سر دلی پیش گرفتیم ، با سال های قبل از این چه کنیم؟ با کوله ای که نمیشه هیچ کجا جاش گذاشت!
.
‌.
استاد ی رو هفته پیش دیدم بعد مدت ها. مطمئنم کرد هر موقع بخوام با یه زنگ می تونم برم ببینمش و برای اولین بار بهم دست داد و خداحافظی کرد و باز دوست داشتنی بود 
.
.
من که معاف الروزه شدم حتی شاید برای سال ها
اما زوره که فردای عید فطر امتحان داشته باشیم و اون قدرم فشرده
.
.
تحت درمان های شخصی با کمک مژگان! چه شود!
.
.
هی دختره ... تولدت نزدیکه که
پارسال بی تفاوت ترین موجود دنیا بودم بهش . امسال یا بیشتره یا کمتر
.
.
پوزیشن : دست زیر چونه ، آرنج روی جزوه 

بادا

این باد و بارون ها ... بارون ها ... باد ها ... بارون ها ... 



کجا

کجا

کلیدش تلاش کردنه

چی شد؟ چرا یه لحظه وجودم فرو ریخت؟


از مطب دکتر میام بیرون و شب شده و از اذان گذشته و خیابونا خیلی خلوته 

ماشین ها با سرعت رد می شن 

همه چیز سرمه ایه با نور های رنگی 


یه صدایی درونم میگفت : نه نه این قرارمون نبود ... من میخوام زندگی کنم !

هنوز کلی کار ها هست که میخوام انجام بدم 

کلی میوه ها که میخوام بخورم ( نخندین:/)

کلی طعم ها که میخوام بچشم ... نه این قرارمون نبود ... 


و این اولین بار بود که از مطب دکتر بیرون می اومدم ولی به سمت داروخونه نرفتم ... اولین بار بود که مطمئن بودم آزمایش فردا رو نخواهم رفت

این اولین بار بود که تمام عناصرم منو به زندگی تشویق می کردن 


شاید حالت صحبت کردن دکتر اینقدر نگرانم کرده بود. شایدم چون انتظار داشتم بگه چیزی نیست و برو خونتون بچه سوسول ، شوکه شدم . چون واقعا انتظار داشتم بگه اصلا لازم نبود بیایی


ولی وقتی یه لحظه به زندگیم نگاه کردم با خودم گفتم خوبه ... خیلی تلاش کردم! کلا هم فقط یه طلب چندین و چند ساله از زندگی دارم که غمگینم می کنه و اگر فرضا بهم بگن فلان قدر تایم داری ، سعی می کنم اونو برآورده کنم که البته فکر نکنم موفقیت آمیز باشه. که اونم نور مایند 


پس راسته که میگن کل کلید زندگی به تلاش کردنشه! پس تا وقتی نفس می کشم چه 100 سال دیگه چه چند سال دیگه چه هر چی ... دست از تلاش بر نمی دارم (آرزو و امید) 


و از صدای بارونی که حالا داره می باره لذت می برم جای اینکه به آهنگام گوش بدم ! زندگی می کنم


+ خوانندگان عزیز و اندکم ... دونت ووری و قصدم از نوشتن این پست خود لوس کنی نبود. گرچه لوسیت بخشی از ذات ماست :))) 

اما نه دارم می میرم و نه چیز خیلی عجیبی بود. فقط شوکه شده بودم 

و در پی بهبودی ام از راه های مختلف و به دنبال مطمئن

درد داشتن این روزها عادیه ، اونی که بخواد خودشو بالا بکشه غیر عادیه . و این غیر عادی حتی اگر عادی هم بشه بازم غیر عادیه!! 

محدود نامحدود

وقتی یه کتابی بیشتر از اون چیزی که فکرشو می کردی بهت می سازه و فکرهای خودتو میگه! 


کتاب ها تنها نبودنمون در طول تاریخ و جهان رو بهمون ثابت می کنن


× ذهن محدود نامحدود

take me to neverland

کاش واقعا یکی پشت در های آسمون باشه 

که تصور اینکه همیشگی دوستمون داره ، نور بشه بره توی وجودمون 

بلندمون کنه هر بار 

کاش هیچ وقت نره 

کاش در ها رو باز بزاره همیشه

کاش باشه

.

.

.



دانه آوازی می شود

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

شتاب هاست

خوشحالم ! عشق روشن ۱۸ سالگیم به توصیه م خیلی خوب عمل کرد 

خبرش بهم رسیده . خیلی خوبه که تنها نیست 

با یه تلخند موهای نقره ایمو کنار می زنم 

حالا خوب می دونم که نباید به چیز هایی که آدما درباره خودشون غیر ممکن و محال می دونن ، اعتمادی کرد 

جهانی است بس عجیب 

هم پای من که نبودی یاد روشن اما حالا خیلی خوبه که کسی هست برای بالا بردن امید به زندگیت و روزهای تنهایی و دوست داشتن و دوست داشته شدن . زیاد بخند که تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست. زیاد بخند که تمام قصه ها افسانه ن


× اونی که منو پیر تر یا بزرگ تر کرد تو نبودی ..‌ اون اتفاق بود 

+ متاسفانه یه احساس پیروزی خاصی دارم !! 

× حرفام یه ذره خودخواهانه س ولی خب گاهی لازمه خودخواهی

حباب

این دو روز مثل عروسک کوکی های نورا شدم


تا ولم کنی راه میرم این طرف و اون طرف و چنان غرق که حضور بنی بشران اصلا مهم نیست


پنجاه درصد هم احساس ناامنی دارم 


و کلا متمرکزم روی برنامه سه ساله ی آینده


+ و به طرز عجیبی در همین لحظه با آهنگی قدیمی و مازنی از جناب دنیوی آرام گرفتم! ! !


رفت و روش بسه

ای بونی خسته

مه ور هنیش

.

.

برو که دم غنیمته

فلک ندارنه اعتبار

به افتخار غبار زمان ...
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!

+دیالوگ فیلم.یاکوب
آرشیو مطالب
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan