- تاریخ : سه شنبه ۴ ارديبهشت ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۵۸
- |
- نظرات [ ۰ ]
کل زندگیمون شبیه دیوونگی بود
دیوونگی درد داشت
پاش می ایستم
پاش همیشه وایسادم حتی وقتی لبخند از روی لب هام محو می شد ...
.
.
.
...
- تاریخ : دوشنبه ۳ ارديبهشت ۹۷
- ساعت : ۲۱ : ۴۱
- |
- نظرات [ ۰ ]
- تاریخ : دوشنبه ۳ ارديبهشت ۹۷
- ساعت : ۲۱ : ۱۵
- |
- نظرات [ ۰ ]
- تاریخ : يكشنبه ۲ ارديبهشت ۹۷
- ساعت : ۰۰ : ۰۶
- |
- نظرات [ ۰ ]
- تاریخ : شنبه ۱ ارديبهشت ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۴۶
- |
- نظرات [ ۰ ]
این همه خون و خون ریزی میشه سر اینکه من می ترسم بهم بزنن!! اینقدر که درگذشته هی بهمون زدن و فقط خوردیم . اینقدر که جنگیدیم
توی این چند سال هم هرجا شمشیرم رو انداختم زمین ، بهم زدن :/ یا یه جوری شد که خوب نبود
البته منم آماده بودم یه انگشت بهم بخوره و من چاک چاک شم :))) حالا نه به این شدت ولی خب دیگه
+ یادت نمیاد ولی یادمه یه روزی توی شیش سال پیش بهت گفتم : اینقدر با شدت به سمت همه موانع شیشه ای رو به روم دویدم و شکستم که امروز حساااابی زخمی و خونی ام .
یادمه اون روز داشتم ازت معذرت خواهی می کردم .
سر اینکه چه قدر برات ور ور کردم از غم و غصه هام . اینکه تو هیچ وظیفه ای نداشتی بشنوی و بخونی و جواب بدی ولی این کارو کردی
ته دلم دوست داشتم که باورم کنی
یادش بخیر اون موقع اصن حالیم نبود چه قدر دوستت دارم ..... :)
فقط می دونستم نباشی یهو یه چیزی خیلی کمه
چه قدر گذشته!
+ یه جایی ته قلبت هست ... که روزی خونه ی من بود
- تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۲۸
- |
- نظرات [ ۰ ]
انگار دیشب هم توی جاده یه طرفه بودم . چه قدر خوب شد که فهمیدم
عطیه صبح با تعجب بهم گفت که آقای ماه وقتی گفت : شما دو تا خواهرا خیلی روی خودتون تمرکز دارین ، اصلا لحنش بد نبود و اتفاقا تحسین آمیز هم بود حتی!! دقیقا برعکس تصور من
اولش شوکه بودم از خودم و برداشتم بعد انگار توی دلم یه ستاره انداخته بود. بعد عطیه برام شمرد دونه دونه اون آدم هایی که با شناخت و واقعی دوستم دارن . این بار انگار یه مشت ستاره کوچولوی ناز ریخته باشه کف قلب تاریکم ...
چند روز پیش یه حرفی پیش آمد با آقای ماه که ازش پرسیدم نسبت به قبل به نظرش تغییر کردم؟ گفت قبلا شارپ تر بودی و خیلی جرقه های خوبی به ذهنت میومد و میگفتی . الان یه جوری رفتی توی خودت .
بعدا بهم پیام داد که اون اتفاقاتی که میگفتی برات افتاده رو اگه مشکلی نداری بهم بگو
منم بهش گفتم که فقط این خستگی بیش از حدم و زود ناراحت و عصبانی شدن ها و ... نگرانم کرده. بهش گفتم که روند زندگیم کلا منو به این سمت و سکون کشیده و خیلی برام عجیب نیست ولی این که یه جوری از دست خودم دارم خارج می شم باعث نگرانیم شده. بهش گفتم خیلی خسته م ولی خوب میشم ، شاید باید تغییر وضعیت بدم ، شاید باید برم سفر ، شاید باید روی درونم کار کنم و .... .
امشب بعد چند روز جوابمو داد ... چیزی که اصلا فکرشو نمی کردم . منتظر بودم کتک بخورم :)) زره پوشیده بودم و شمشیر گرفته بودم آسیب نبینم اما ...
سلام بر دانشجوی قهرمان کلاس
قطعا که بهتر خواهید شد
در روزگار سخت و دشواری که ما داریم و ارزشها لحطه به لحطه در حال تغییر است
نظام های تربیتی ما هم بر اساس همان ارزش ها در تلاطم و تغییر است
بدیهی است در روز ها و هفته هایی ما هم بهم ریختگی داشته باشید
به و یژه برای بانوی فهمیده ای چون شما که جلوتر از همسن و سالانت حرکتی می کنی و می فهمی
رسیدن ب یکپارچگی خویشتن و هماهنگ شدن با هستی کار ساده ای نیست
بهای سنگینی دارد
و شما بخشی از ان بها را دارید می پردازید 😄😄👌👌👍👍👍💐💐💐
+ من دیگه صحبتی ندارم ...
هرچی بگم اضافه س ...
+ چند هفته پیش فکر کنم قبل از عید ؛ بعد کلاس توی دلم بهش گفتم : من زنده می مونم پدر ... حتی اگه طوفان ها منو درو کنن ...
+ پارسال به یکی که آقای ماه رو میشناخت و خودش روان شناس بود داشتم می گفتم من یه سری نماد برای آدما دارم. بعضی آدما به نظرم ماه به نظر میان . جدیدا خورشید ها رو هم کشف کردم . یه جوری که دارم توی خیابون راه میرم بعد میگم عه عه اون که داشت رد می شد ماه بود!
آقای الف هم دقیقا به نظرم یه ماهه . ماه نه به معنی عزیز و فلان ! ماه به معنی دقیقا ماه با مفاهیم دیگه ای
بعد پرسید خودت چی هستی ؟ گفتم : خودمم ماهم
گفت پس بهش حس والدی داری! گفتم عی یه جورایی
(البته آخرشو یادم نمیاد . شاید برای اونم شمشیر کشیدم :/ ، من به این لطافتم بعد این شمشیرم خیلی جالبه نقشش)
+ این همه خون و خون ریزی میشه سر اینکه من می ترسم بهم بزنن!! اینقدر که درگذشته هی بهمون زدن و فقط خوردیم . اینقدر که جنگیدیم
توی این چند سال هم هرجا شمشیرم رو انداختم زمین ، بهم زدن :/ یا یه جوری شد که خوب نبود
البته منم آماده بودم یه انگشت بهم بخوره و من چاک چاک شم :))) حالا نه به این شدت ولی خب دیگه
- تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۲۳
- |
- نظرات [ ۰ ]
سبک شدم هوفف .. داشتم از انرژی های منفی می پوکیدم این چند هفته اخیر
هی هم داشت اوج میگرفت . خیلی یاغی بود
فکر کنم میخواست بگه : اگه میخوای زنده بمونی منو ببین و بهم توجه کن!
× معمای زندگی
_ شکر خدای را ...
- تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
- ساعت : ۰۱ : ۵۷
- |
- نظرات [ ۰ ]
کلا ارجاع میدم خودمو به اون پست : سنگک که نمیشه خالی خورد
کل روند زندگی ما ما رو می سازه
شعله ی جوون باید خاموش می شد تا بدونه و یادبگیره خاموش شدن چه جوریه
تا دوباره واقعا بیدار شدن رو یاد بگیره
و چیزهای دیگه ای توی زندگی هست که ما نمی دونیم و در آینده س
ته داستان ماها همیشه بازه!
× وقتی توی خودت زندونی شدی حتما یه گیر و گوری هست
وگرنه خل ترین هم که باشی ، اگه بدونی هوای بیرون ممکنه بهتر باشه ، زندونی نمی مونی
+ مادر شو و کل خودتو در آغوشت بگیر
لاهاف چهل تیکه نشو
تو همه ی خودتی
+ خب برید کنار ببینم حالا چه طوری رد شم قشنگ از دهلیز؟
+ یه چیزایی به زمان هم احتیاج داره
×به قول دکتر شیری و خیلیای دیگه : هیچ کجای عالم هیچ تضمینی برای دارایی های ما توی زندگی بهمون داده نشده . ما فقط سعی می کنیم درست باشیم
+ نگذار که تقویم تعداد (صرفا) دل لرزه هاتو بشماره
#حامی
- تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
- ساعت : ۰۱ : ۲۰
- |
- نظرات [ ۰ ]
- تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
- ساعت : ۰۱ : ۰۵
- |
- نظرات [ ۰ ]
که روی همه چیز می نشیند
همه چیز ...
بزرگ و کوچک!!
+دیالوگ فیلم.یاکوب
-
تیر ۱۴۰۱ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
مهر ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۵ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
دی ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
آبان ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۱۴ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۲۰ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۱۲ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۲۳ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۲۷ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۱۶ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
بهمن ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۲۲ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۱۸ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۳۱ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱۹ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۴۲ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۲۹ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۳۲ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۱۵ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۱۱ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۲۵ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۲۴ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲۸ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱۷ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۲۰ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۲۴ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۱ )